نتیجه تنها گزاشتن آریانا خانوم
از اونجایی که خیلی دیروز بد عنق شده بودی و همش کر کر میکردی منم کلی کار ریخته بود روسرم...
تصمیم گرفتم بزارمت رو تختت و آویزتو کوک کنم برم به کارام برسم (هیچ وقت تو تختت تنهات نمیزاشتم از اونجایی که جدیدا چرخ میزنی و خودت گیر میندازی )میترسم یوقت نتونی سرتو بلند کنی و خدای نکرده اتفاقی بیفته !!!!
خلاصه ریسک کردیمو شما رو تنها گزاشتیم گفتیم میایم هر چند دقیقه یبار بهتون سر میزنیم
معمولا وقتی آویزت اهنگ میزنه و حرکت میکنه آرومی و با دقت بهش نگاه میکنی و کلی ذوق میکنی
اما وقتی کوکش تموم میشه و وایمیسه شما شروع به دادو هوار میکنین تا ما بیایمو براتون کوکش کنیم
امادیروز با اینکه من از تو آشپزخونه متوجه تموم شدن کوک آویز بالای تختون شدم اما صدایی از شما در نیومد
بهمین خاطر کنجکاو شدم ببینم چی شده نکنه ...
وقتی اومدم بالای سرتون دیدم بله پتو رو دارین میخورین وکلی هم مزه مز ه ش میکنین...